مگی : می دونی من چه احساسی دارم ؟ همیشه حس میکنم مثل یه گربه روی یه شیروونی داغ هستم .
بریک : پس از روی شیروونی بپر پایین ، مگی! گربه ها از روی شیروونی می پرن پایین و صدمه ای نمی بینن . این کارو بکن . بپر !
مگی : بپرم کجا ؟ به چه امیدی؟
بریک : یه عاشق گیر بیار .
مگی : مستحق این کار نیستم . جز تو هیچ مردی رو نمی بینم ، حتی با چشم های بسته فقط تورو می بینم ...
گربه روی شیروانی داغ ، تنسی ویلیامز
برچسب : نویسنده : 9varuna8 بازدید : 278